داستان واقعی، نیازی به پردازش اضافی ندارد؛ کافی است دیده و شنیده شود

به عنوان یک مستندساز، همواره این جمله را به عنوان راهنمای اصلی کار خود در نظر گرفته‌ام. مستند، به‌عنوان یکی از خالص‌ترین شکل‌های هنر روایتگری، فرصتی است برای به تصویر کشیدن واقعیت‌های زندگی، آن‌گونه که هستند. در دنیایی که ما زندگی می‌کنیم، حقیقت اغلب پیچیده‌تر و شگفت‌انگیزتر از هر داستان خیالی است که بتوان تصور کرد. این پیچیدگی، خود جوهرهٔ مستندسازی است؛ اما آیا واقعاً نیازی به “پردازش اضافی” داریم؟ پاسخ من، ، این است: خیر.

قدرت حقیقت در داستان واقعی

هر داستان واقعی، حامل قدرتی است که نمی‌توان آن را با هیچ ابزار دیگری جایگزین کرد. یک نگاه ساده، یک لحظه ناب، یا حتی یک سکوت معنادار، می‌تواند تاثیرگذاری بیشتری از هر دیالوگ یا افکت پیچیده‌ای داشته باشد. داستان واقعی، نیازی به تقویت یا تغییر ندارد. اگر مستندساز بتواند حقیقت را به شکلی اصیل و خالص نمایش دهد، همان حقیقت به خودی خود قدرتمند خواهد بود.

به عنوان مثال، زمانی که به یک رویداد اجتماعی بزرگ یا یک بحران انسانی می‌پردازیم، نیاز نیست که داستان را با جلوه‌های بصری یا موسیقی دراماتیک اشباع کنیم. تنها نمایش خام واقعیت می‌تواند بیشترین تاثیر را بر مخاطب بگذارد. لحظه‌ای که یک کودک در جنگ از دست دادن خانواده‌اش را تجربه می‌کند یا یک کارگر ساده در تلاش برای بقاست، خود به‌اندازهٔ کافی گویا و تاثیرگذار است.

پردازش بیش‌ازحد داستان‌های واقعی می‌تواند به دو طریق به ضرر مستند تمام شود:

  1. تحریف حقیقت: زمانی که ما تلاش می‌کنیم یک داستان واقعی را با افکت‌های خاص یا تدوین سنگین “جذاب‌تر” کنیم، احتمال تحریف حقیقت وجود دارد. مخاطب باید بتواند به مستند اعتماد کند و این اعتماد با هرگونه اغراق یا دستکاری به خطر می‌افتد.
  2. کاهش قدرت داستان: زیبایی یک داستان واقعی در سادگی و خلوص آن نهفته است. زمانی که سعی می‌کنیم آن را به‌طور مصنوعی برجسته کنیم، ممکن است قدرت طبیعی آن کاهش یابد. مخاطب اغلب توانایی تشخیص صداقت و اصالت را دارد و اگر این حس از بین برود، ارتباط او با اثر قطع خواهد شد.

نقش مستندساز در روایت حقیقت

وظیفه مستندساز این است که حقیقت را بدون هیچ پیش‌داوری یا تمایل شخصی به نمایش بگذارد. این بدان معنا نیست که ما تنها “ضبط‌کنندگان” واقعیت هستیم. بلکه ما راویانی هستیم که تصمیم می‌گیریم کدام لحظه‌ها، زوایا و صداها داستان را بهتر تعریف می‌کنند.

انتخاب‌هایمان در فیلمبرداری، تدوین و حتی موسیقی باید در راستای تقویت حقیقت باشند، نه تزئین آن. برای مثال، اگر یک مستندساز داستانی درباره کارگران مهاجر روایت می‌کند، استفاده از موسیقی سنتی آن منطقه می‌تواند ارتباطی عمیق‌تر با فرهنگ و موضوع ایجاد کند؛ اما اگر همین موسیقی برای تحریک احساسات مخاطب به‌طور افراطی استفاده شود، اصالت داستان تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد.

شنیدن و دیدن، نه قضاوت کردن

یکی از چالش‌های اصلی در مستندسازی، کنترل قضاوت‌های شخصی است. به‌عنوان مستندساز، باید یاد بگیریم که داستان‌ها را بشنویم و ببینیم، بدون اینکه قضاوت خود را به آن‌ها تحمیل کنیم. هر داستانی که روایت می‌کنیم، نه فقط صدای ما، بلکه صدای افرادی است که زندگی‌شان را به ما سپرده‌اند. وظیفه ما این است که صدای آن‌ها را به همان شکلی که هست منتقل کنیم.

برای من، یکی از آموزنده‌ترین تجربیات، ساخت مستندی درباره” جامعه‌ای کوچک در یک منطقه” دورافتاده بود. در ابتدا، وسوسه شدم که از موسیقی و جلوه‌های بصری برای “جذاب‌تر” کردن روایت استفاده کنم. اما وقتی فیلم نهایی را به مردم همان جامعه نشان دادم، احساس کردم که چیزی از داستان واقعی آن‌ها کم شده است. این تجربه به من آموخت که گاهی، سکوت دوربین از هزاران واژه گویاتر است.

جهان امروز پر از صداها و تصاویر است، اما بسیاری از این صداها در میان هیاهوی رسانه‌ها گم می‌شوند. مستندسازی فرصتی است برای برجسته کردن صداهایی که شنیده نمی‌شوند و داستان‌هایی که دیده نمی‌شوند.

به‌عنوان مثال، در مستندهای اجتماعی، وقتی دوربین را به سمت موضوعی ناشناخته یا فراموش‌شده می‌بریم، به آن موضوع قدرت می‌دهیم. وقتی صدای یک کارگر، یک مادر، یا یک کودک را ضبط می‌کنیم و آن را به جهانیان می‌رسانیم، در واقع به آن‌ها فرصت دیده شدن و شنیده شدن می‌دهیم.

“داستان واقعی، نیازی به پردازش اضافی ندارد؛ کافی است دیده و شنیده شود”، جمله‌ای است که باید در قلب مستندسازی جای بگیرد. داستان‌های واقعی به خودی خود زیبا، دردناک و آموزنده‌اند. هنر مستندساز این است که این زیبایی را بدون هیچ گونه اغراق یا دستکاری به مخاطب منتقل کند.

در دنیایی که اطلاعات به‌سرعت تولید و مصرف می‌شود، حقیقت همچنان ارزشمندترین دارایی ماست. وظیفه ما به‌عنوان مستندساز این است که این حقیقت را حفظ کنیم و با صداقت به نمایش بگذاریم. چرا که گاهی، تنها دیدن و شنیدن کافی است تا جهان را تغییر دهد.

بهرام سهیلی